خاطـــره (4)

گفت:خودت چه حالی میشی اگه با کسی باشی که ازش متنفرباشی؟

خودت چه حالی میشی وقتی دلت پیش کس دیگه باشه و یکی همش خودشو بچسبونه بهت!

چه حالی میشی وقتی با کسی باشی که از تو کوچیکترباشه!؟؟

نمیدونستم چی بگم.. ولی داشتم منفجرمیشدم...

انگار ی دنیا رو سرم خراب شده بود.. بغض گلومو گرفته بود...

بلند شدم(مثل مـَـــرد).. روبروش ایستادم.. خواستم ی چی بگم تاخالی شم.. نشد!

فقط گفتم:باش،دیگه جای حرفی نمونده.. خدافظ!

بعدشم رفتم...

دیدم اونم با کمی تاخیر بعدمن رفت!

نشستم توماشین که برگردم.. بغض داشتم.. آهنگ غمگین رفیق اون لحظه ی من شده بود...

اس دادم،گفنم شاید...

اس دادم گفتم:پس عکست چی میشه؟

گفت...

"پارَش کن"

منم نتونستم دیگه کاری بکنم جز اینکه بـــــرم...

خط رو هم آف کرد و دیگه آن نکرد... من موندمو.. من موندمو.. درد هام...!

جلو بقیه حفظ ظاهرمیکردم.. ولی چه فایده؟

وقتی آدم همه چیزش ازش جدا بشه دیگه هرقدرهم حفظ ظاهرکنه...

فایده نداره.. چون از تو داغون میشه...

--مرسی که یکم دیگه منو تحمل کردید.. ولی خاطرات هنوز اذامه داره.. منو دنبال کنید!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: بقیه حرف هام , درد دل هام , خاطراتم , دل گرفته هام , تنها شدنم ,

تاريخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392 | 13:19 | نویسنده : ♡ØmiD♡ |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.